وقتی تو نیستی
خیالِِ کوثر را چه به پرواز
در آستانِ نگاهت ؟
نیستن هایم ,
دردِ نبودن هایِ گاه و بی گاهت را تسکین نمی دهد , نازنینِ کوثر!
پرنده را چه به پرواز
در هوایِ بی تویی؟!
به قولِ شاهد :
*قدری نمک بپاش به رویِ زخم هایم . . .
بِگذار ,
نمک گیرَت شوم !!! *
کاش توانِ فریادِ بلندی
یا آهی سوخته
با *ه* عمیقی . .
نه ,
جانی نمانده به کوثر , بابونه !
نذارم تویِ تب و تاب ,تویِ بیداریِ مهتاب
بخدا دلم میگیره , وقتی چشمام تو رو میخواد
تو که نیستی توی آغوش , تویِ این شبایِ دلگیر
تویِ لحظه های کابوس , توی این حسرتِ تقدیر
(بی نشان)
غصه نوشت :
+ دلگیرِ دلگیرم , از غصه میمیرم . . . مَرا بُگذار و بُگذَر (!)
+ باشد که باشی , باید که باشی ...دعا , التماس , چه می دانم . . .(!)
+ آرزوهامون اصلا آفریده شدن , برایِ بر باد رفتن !
+ سختم است , هی خودم را بغل کنم و بخوابم . . . می دانی ؟!
به یادِ تو , پیـــــــــــــوند نازنینم :
روزی . . .
شبی . . .
چشم هایِ گریانم را سرِ راه می گذارم
یک روز از همین روزها !
نظرات شما عزیزان: